۱۳۹۱ فروردین ۳, پنجشنبه

اشو زرتشت نُخستین سوشیانتِ (ناجی) ایرانیان و مردم جهان



 عباس میلانی، نویسنده و استاد دانشگاه استنفور

میگویند فردوسی هومر ایران است و حافظ چکامه سرایی پرنفوذی چون گوته-ی آلمانی را زیر هنایش (تاثیر) خود داشت. میگویند مولانا پرفروش ترین چکامه سرایِ واپسین دهه های آمریکاست و سعدی بر اندیشه های امرسون هنایشی (تأثیری) ژرف و ماندگار داشت که او را کَرپِش (تجسم) آیین روشنبینی آمریکایی دانسته اند.
با این هال به گمان من اهمیت و هنایش (تأثیر) هیچ ایرانی ای با کارکردِ جهانشمول زرتشت سنجش پذیر نیست؛ هنگامیکه به تاریخ دین ها و اندیشه ها نگاهی میافکنیم، میبینیم که ردپای اندیشه های اشو زرتشت، نه تنها در دین های ابراهیمی، که در بسیاری از اندیشه های دینی شناخته شُده در بسیاری از نیسنگ های (منطقه های) دوردست جهان هم یافتنی است.
هومر در تاریخ خود می گوید ایرانیان بیش از هر چیز از دروغ و ریا میپرهیزند و ریشه این مَنِش نیک و رفتار فرخویی (اخلاقی) را باید در پیام اشو زرتشت در باب نیاز به کردار و گفتار و پندار نیک سراغ گرفت. بسیاری از سُتون هایِ اندیشه و باورهای دینی گوناگون از باور به نجات دهنده و اهمیت هزاره تاریخ تا اندیشه وجود اهریمن و زندگی پس از مرگ-همه به رغم نام و نشان های گوناگونشان از اندیشه و جهان بینی اشو زرتشت سرچشمه میگیرند.
اگر از یادبودهای «اوگوستین قدیس»، بنیانگذار دین ترسایی در سده های میانه در مییابیم که در سده-ی چهارم و پنجم ترسایی (میلادی) اندیشه های اشو زرتشت در اپاختر آفریکا (شمال آفریقا) و در خود «اوگوستین» کارکردی آسیم ( عظیم) داشته است، از راه نوشته های پور داود و معین و هانری کوربن از هنایش (تاثیر) شگفت انگیز مزدیسنا در ادب پارسی آگاه میشویم. از همین پژوهشگران می آموزیم که آثار کسانی چون سهروردی و ملاصدرا بدون باورهای زرتشتی انگاشت پذیر (تصور پذیر) نبوده است.
در دوران خودمان بسنده میکند که نگاهی در آثار چکامه سرای بزرگ روزگارمان، مهدی اخوان ثالث بیافکنیم تا ژرفای نفوذ باورهای اشو زرتشت را در او و از راه او در ذهن و زبان ما ایرانیان بشناسیم.

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2012/03/120308_l51_great_persians_zoroaster.shtml

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر