۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

اگر زمین لرزه در تهران میآمد؟







چکیده:


شهر تهران از هیچ امکان امینی در برابر زمین لرزه برخوردار نیست. ساختمان های فراوانی که بدون برنامه های مهندسی ساخته شده اند، با یک زمین لرزه-ی 5 ریشتری همانند خانه های کاغذی بر سر ساکنان آن فرود خواهند آمد. کوچه های 9 متری که امکان کمک رساندن به ماشین های امداد را نمیدهند، سبب خواهند شد تا نزدیک به 5 میلیون از شهروندان تهران در همان تسوی (ساعت) نخست زلزله از شدت زخم های وارده جان دهند. هفته-ی گذشته مسئول رسیدگی به رویداد زلزله-ی در شهر تهران با لبخندی بر لب که بیانگر سرگشتگی او بود، در جلوی دوربین تلوزیون به روشنی گفت: « این شهر از هیچ امکان امینی در برابر زمین لرزه برخوردار نیست. و چنانچه زمین لرزه ای روی دهد، در همان یک تسوی (ساعت) نخست میلیون ها شهروند تهرانی جان خواهند داد.»  و این درهالی است که حکومت اسلامی بجای اینکه درآمدهای نفتی را که بالغ بر 400 میلیارد دلار در سال هَستند هزینه-ی ایمنی و آسایش شهروندان کند، هزینه-ی گسترش تروریسم در جهان میکند.
افزون بر آن، از آنجا که این حکومت اشغالگر هیچگونه فراهم آوری برای برآوردن آذوغه و خورد و خوراکِ بازماندگان زمین لرزه را هم نکرده است، یک زلزله-ی 6 ریشتری میتواند آنچنان به شهر تهران آسیب بزند و زیان های جانی بگیرد که شورش بازماندگان شیرازه-ی کشور را درهم بریزد و اراذل و اوباش بسیج یک میلیونی، سپاه نامردان و  توده های دین زده-ی پشتیبانِ حکومت، دیگر نتوانند از هرج و مرج در کشور و فروپاشی حکومت ننگینشان پیشگیری کنند.

سرآغاز

اشتباه نکنید، این تیتر به هیچ وجه سیاسی نیست اما طومار تمامی دولت‌ها (واز جمله ایران) را می‌تواند درهم بپیچید. زلزله ایی به قدرت ۷/۲ ریشتر مرز ایران و ترکیه و حوالی شهر وان را درنوردید و تا وقتی که این نوشته را می‌نویسم گزارش های متفاوتی از تعداد قربانیان زمین می‌رسد، اما حداقل ۲۰۰ نفر در شهری ۷۰،۰۰۰ نفری که تقریبا کامل ویران شده جان خود را از دست داده‌اند. چندی پیش و در سالگرد زلزله ی بم، چند مطلبی در مورد زلزله نوشته شد و حتی یکی از مسئولان دولت آمریکا، خطر زلزله را بیش از هر جنبشی در ایران ارزیابی کرده بود. در آخرین تحقیقاتی که در دانشگاه کلرادو در آمریکا توسط «روجر بیلهام» در سال ۲۰۰۹ میلادی انجام شده است، نشان داده شده است که طی ۱۱۰ سال گذشته، ایران و ترکیه بیشترین میزان کشته بر اثر زلزله را داشته‌اند و متاسفانه به دلیل عدم وجود آئین نامه‌های سخت گیرانه، نظارت بر اجرای صحیح و اصولی سازه‌ها و بالاخره عدم وجود قوانین مربوطه، این بار تکنولوژی (و یا عدم وجود آن) گریبان دولت‌مردان را خواهد گرفت. تصاویری که از زلزله ی اخیر ترکیه تاکنون ارسال می‌شود، همان تصاویری است که سال ۱۹۹۹ در ازمیت ترکیه مشاهده می‌شد. خانه‌های بتنی که به اصطلاح «پن کیک» شده‌اند و طبقات روی هم افتاده‌اند و این یعنی اینکه طی ۱۱ سال دولت ترکیه تقریبا هیچ کار مشخصی در این زمینه نکرده است و یا این کار قابل توجه نبوده. کماکان در تصاویر نشان داده شده می‌توان دید که خبرچندانی از نیروهای آموزش دیده نیست و این مردم عادی هستند که بدون مشخص بودن لباس آنها، در میان آوار به دنبال اشخاص می‌گردند.

در آخرین زلزله‌ی ترکیه، نیروهایی از یونان (دشمن دیرینه ی سابق ترکیه، که بعدا همین کمک‌ها به زلزله زدگان، دو کشور را به هم نزدیک کرد)، اسرائیل و آمریکا سریعا به محل رسیدند و کمک رسانی کردند. اما در زلزله‌ی اخیر، در کمال تعجب، اردوغان علیرغم اعلام آمادگی آمریکا برای کمک اعلام کرده است که کشورش خود می‌تواند موضوع را مدیریت کند. اگر این تصاویر تلویزیونی را تنها با تصاویر گرفته شده از زلزله ی اخیر ژاپن (ونه سونامی بعد از آن) مقایسه کنید، خواهید دید که در ژاپن، تقریبا تمامی ساختمان ها، پابرجا مانده اند و آنچه که قربانی گرفت سونامی بود و نه زلزله و یا در دو زلزله ی بالای ۶/۵ ریشتر در کرایس چرچ نیوزلند که اتفاقا کانون دومی بسیار به سطح زمین نزدیک بود، فقط حدود ۱۰۰ نفر در مرکز شهر که دارای خانه‌های قدیمی بالای ۱۰۰ سال قدمت بودند، کشته شدند که بخش مهمی از این تلفات، توریست‌ها بودند و ناآشنا به نحوه‌ی فرار از زلزله.

مطمئنا، بعد از این خبر زلزله‌ی اخیر در ترکیه، دولت ایران نیز به مدت ۲ هفته چند مانور خنده دار زلزله اجرا خواهد کرد و به کودکان بینوای مدارس یاد می‌دهند که به زیر نیمکت‌هایی که تا زانوی آنها نیز نیست، بخزند. بدون آنکه بدانند بدلیل «پز»های وزیر آموزش و پرورش برای جمع آوری مدارس دو شیفته، بچه ها مجبورند که ۳ نفر در هر نیمکت بنشینند و در کجای نیمکت ۳ بچه جا خواهند گرفت. تکلیف تونل ها و پل‌های تهران چه می‌شود؟ بسیاری از کوچه های تهران، دارای عرض کمتر از ۹ متر هستند، در صورتی که در آنها دو ردیف از برج های حداقل ۴ طبقه در دو طرف کوچه و خیابان وجود دارد و این یعنی پس از زلزله، عملا امکان کمک رسانی به کوچه ها وجود نخواهد داشت و هر آنکه از زلزله هم جان سالم ببرد حتی با جراحتی اندک، امیدی به زنده ماندن نخواهد داشت. اتفاقا این مشکل در گران‌ترین مناطق شهر تهران (که به دلیل وجود بزرگ ترین گسل های تهران، بدترین شرایط در زلزله را خواهند داشت)آنچه که وحشت من را از زلزله‌ی تهران بیشتر می‌کند، لوله‌کشی گازی است که در تهران وجود دارد. بعد از زلزله، قطعا آتش سوزی‌های بزرگی در تهران رخ خواهد داد که اگر شانسی برای زنده در رفتن از زلزله باشد، دود ناشی از آتش سوزی‌ها، جان بسیاری را خواهد گرفت.

تقریبا هیچ ارگان، مدرسه و یا مکان های دیگر آموزش اصولی و مستمر برای زلزله ندارند. بنا به گفته‌ی چند کارشناسی که با تیم کمک‌های بین‌المللی ژاپن کار می‌کنند، حتی ایستگاه‌های آتش نشانی و بیمارستان‌های تهران از گزند زلزله ی بالای ۶/۵ ریشتر محفوظ نخواهند بود. در کجای تهران انبار آذوقه، آب و دارو برای شرایط اضطراری وجود دارد؟ و آیا اگر وجود دارد، این مقدار کافی است؟ اگر زلزله در یک نیمه شب زمستانی اتفاق بیافتد، چه باید کرد؟!

در صورتی که رهبر و تعداد زیادی از مسوولان نظام در زلزله، جان خود را از دست بدهند، چه کسی مسوولیت‌ها را بر عهده خواهد داشت؟ اگرچه در مانورهای «پشت میزی»، یکی از اقدامات پس از زلزله‌ی شدید تهران، دستگیری سارقین سابقه‌دار سایر شهرها است، اما آیا تهران شهر امنی خواهد بود؟ در شرایطی که همه چیز سرجای خود است، بسیاری از فرماندهان سپاه، هر آنچه که می‌خواهند انجام می‌دهند، در آن زمان چه خواهند کرد؟ بعد از زلزله چند هزار میلیارد دلار از ایران خارج خواهد شد؟ قطعا بعد از یک زلزله‌ی شدید، سازمان‌های بین المللی، تحریم‌های ایران را ملغی می‌کنند، اما مشکلات مالی اخیر کشورهای اروپایی و آمریکا، می‌تواند ترمز محکمی برای کمک‌های بی‌شائبه باشد و مگر این کمک‌ها چه میزان می‌تواند باشد؟

موضوع مهم‌تر نیز، بازسازی پس از زلزله است. هنوز هستند در برخی مناطق بم که آوار برداری صورت می‌گیرد. به جرات می‌توان گفت که بیش از ۶۰ درصد خانه های ساخته شده پس از زلزله‌ی رودبار، با زلزله‌ای کوچک‌تر از آنچه که تجربه کردند، با خاک یکسان می‌شوند. بم، هنوز مخروبه‌ای است که جایی برای زندگی نیست. اما، تهران قرار است چگونه بازسازی شود؟ با کدام پول؟ با کدام مدیریت؟

من از شما خواننده‌ی عزیز می‌خواهم، برای فقط ۳۵ دقیقه در طول هفته‌ی پیش روی خود، یعنی روزی ۵ دقیقه فکر کنید که بعد از زلزله چه باید کنید و دولت چه باید کند؟ اگر فکر می‌کنید که در انتهای این هفته، باید «دعا» کنید که زلزله نیاید، بدانید که شما هم تفاوت اساسی با مسوولان فعلی و قبلی ندارید. «دعا» خواندن در برابر طبیعت، همان کاری است که نظام ۳۳ سال است برای «دریاچه ارومیه»، «زاینده رود» و «کارون»، «زلزله ی بم»، «جنگل تراشی» در غرب و شمال، «نسل کشی حیوانات» در سراسر کشور و ده‌ها هزار مصیبتی که تا چند سال دیگر گریبان همه‌ی ایرانی‌ها را خواهد گرفت، انجام داده است. حوادث و سوانح طبیعی را «مدیریت» می‌کنند. همان چیزی که ۳۳ سال است در ایران وجود ندارد.

حب و بغض را هم کنار بگذاریم. بنشینیم و در آن ۵ دقیقه فکر کنیم که چه میزان از این مشکلات تقصیر ماست. آیا به عنوان مهندس، برای دریافت کمی دستمزد و داشتن شرایط بهتر برای خانواده، مدرک‌مان را فروخته‌ایم یا خیر؟ آیا بعد از این خرید و فروش، فرزندمان نیز در مدرسه در امان است؟ به عنوان جوش‌کار، از کار خود زده‌ایم؟ به عنوان پزشک و پرستار، خود را برای این شرایط آماده کرده‌ایم که وقت و علم خود را وقف کمک کنیم؟ به عنوان یکی از والدین و حتی یک معلم، به فرزند خود کمک به هم نوع، احترام به حقوق زنان و کودکان و صبر و تحمل در شرایط بد را یاد داده‌ایم؟

زلزله را باور کنیم! نزدیک‌تر و خطرناک تر از آن است که تصورش را می‌کنیم والبته هیچ ارتباطی نه به حضور رهبر در تهران دارد و نه بی حجابی! مغلطه ممنوع!!


 
توضیح تصاویر (برگرفته از مقاله‌ی یاد شده): تصویر بالا، تعداد زلزله های به وقوع پیوسته از سال ۱۵۰۰ میلادی با کشته‌ی بیش از ۳۰۰۰ نفر (محور افقی) را در مقابل تعداد کشته‌ها (محور عمودی) برای کشورهای متفاوت نشان می‌دهد؛ ایران، چین، ژاپن، ایتالیا و ترکیه در بالای این لیست هستند. تصویر پائین نیز همان محورها و اطلاعات است ولی در محدوده ی زمانی ۱۹۰۰ تا .۲۰۰۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر