۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

جشن مهرگان بر همه-یِ ایرانیان میهندوست شاد و خجسته باد



جواد پارسای

مهرگان یکی از جشنهای فرهنگی کهنسال ایران است که به هنگام دگرگونی فصل درآغاز نیمه ی دوم سال ایرانی در مهر روز از ماه مهر برگزار می شود. بسیاری از شاعران ایرانی چکامه هایی برای این "روزبه شایسته" سروده و آن را ستوده اند، که در این نوشته بدانها اشاره شده است.


شادی و برگزاری جشن يكی از ويژگیهای فرهنگ ايراني است. تا پيش از ساسانيان، يعنی در دوران پارت ها و اشكانيان، كسی را كه مرده بود، به خاک می سپردند و زاد روزش را، از كوچک تا بزرگ، از شاهزاده تا فقير، تا سی سال جشن می گرفتند. ایرانیان واژه ی جشن و جَشَن خوانی را به معنای سرود خواندن گروهی با آوای خوش به کار می بردند.

زندخوانی در ايران كهن، پيشينه ای كهن تر از زردشت بايد داشته باشد. چون، در آيين مهر نيز، سرودخوانی در مهرابه ها و تغنّی سروده های مهری، با نوازش سازهايی همراه بوده است، و آن بدين گونه بود كه، مهرآيينان، مهر فروزنده و خورشيد تابان را با سخن منظوم می ستودند و حتی كردار و گفتارشان را با حركتهای موزون بدن (ركس) به جنبش درمی آوردند.

اندوه را ساسانيان به اين سرزمين آوردند؛ نخستين كاری كه كردند، سوگ سياوش را به وجود آوردند. سوگ سياوش تا زمان آل بويه ادامه داشت. آل بويه، در آن دگرگونی هايی داده و آن را به صورت سوگواری دينی درآورد. شهلا حائری در نوشتار خود (سودابه ای دیگر) در مجله ی فرهنگی بخارا می نویسد که هنوز هم در شیراز برای سیاوش سوگ گرفته می شود.

نوروز و مهرگان دو روزبه (عيد) در رابطه با ميترا هستند. ميترا در نوروز رستاخيز می كند و با قربانی كردن گاوی، كه در اساتير ايران نماد زمستان است، به زمين زندگانی دوباره می بخشد، و در آغاز زمستان به آسمان بالا مي رود تا دوباره در آغاز بهار، نوروز، پايين آيد. اين هردو، از جشنهای ميترايی باستانی هستند كه پيش از زردشت و هخامنشيان در ايران برگزار می شدند. از اين رو، برپايی اين جشن به زمان كيانيان برمی گردد.

در گاهشماری ايرانيان، روز شانزدهم هر ماه «مهرروز» ناميده می شد و هفتمین ماه سال نیز «مهرماه» بود. آنان «ايزد مهر» را موكل اين روز به شمار می آوردند. بنا بر آيين جشن «ماه روز»، در ايران، چون نام روز با نام ماه يكی می شد، آن روز را ايرانيان جشن می گرفتند. از اين رو، روز شانزدهم از ماه مهر، جشن مهرگان بود، كه يكی از بزرگ ترين جشنهای ايران باستان به شمار می رفت.

در ايران باستان، سال به دو فصل (نيمسال) بخش می شد. تابستان و زمستان. برای روزبه نوروز، جشنی در آغاز تابستان و برای مهرگان، جشنی در آغاز فصل زمستان برگزار می شد. بر این اساس، هم نوروز و هم مهرگان از جشنهایی هستند كه بيشتر به دگرگونی فصل وابسته بودند و به هنگام اين نوع دگرگونيهای بزرگ طبيعت برپا می شدند. برای برپايی جشن مهرگان، انگیزه های ديگری نيز يافته يا پرداخته اند كه در زير به پاره ای از آنها اشاره می كنم: 

در شاهنامه ی فردوسی، جشن مهرگان، به پيروزی فريدون بر «بيوراسب» (ضحاک) نسبت داده می شود. اين روايت بايد بسيار كهن باشد. فردوسی، جريان آن را چنین می سرايد:

فريدون چو شد بر جهان كامكار        ندانست جز خويشتن شهريار

به رسم كيان، تاج و تخت مهی       بياراســت با كاخ شاهنشهــی

به روز خجستـــه، سر مهر ماه      به سر، بر نهاد آن كيانی كلاه

به فرمود، تا آتش افروختنـد          همه عنبر و زعفـران سوختند

فردوسی در چكامه ی خود، مهرگان را در «آغاز مهر» می داند. ولی آنچه كه همگان پذيرفته اند، برگزاری جشن برای اين «روزبه شايسته»، در حوالی اعتدال خريفی ـ آغاز پاييز، كه درازای شب و روز يكسان است ـ انجام می گيرد.



مهرگان و آتش

بجوی مهر من ای نوبهار حسن، که من

به کارت آيم، همچون، به مهرگان آتش

رشيد وطواط


پیشینیان ما، به هنگام برگزاری آیین مهرگان، آتش می افروختند و در پناه روشنی آتش به شادمانی و پایکوبی می پرداختند. آتش مهرگان گاه به انبوهی آتش سده بود و گاه تا پگاه روشنی بخش جشن بود.

بلند آتشی مهرگانی بساخت

که تَف اش، به چرخ اختران را بتاخت

اسدی



مهرگان و دیگران

بابليان در ماهی برابر با ماه مهر ایرانی، در ماهی که ماه خورشید (ماه خدای آفتاب) بود، به نیایش آفتاب می پرداختند و جشنی بسیار باشکوه برگزار می کردند. در گاهشماری ارمنی نيز نام ماهی كه برابر با اين ماه است، «مه گان» ناميده شده است، كه شايد از همان نام اوستايی «ميتراكان»، مهرگان باشد. مهرگان را به زبان سغدی، «فغگان» یا عيد بغ (به سغدی: فغ) می گويند.

برخی از پژوهشگران نيز بر اين باورند كه، هنگام تبديل سال و ماه كهن به سال و ماه اوستايی، روز بغياد (پرستش ميترا) از موقع ثابت خود در سال خورشیدی(شمسی) به روز شانزدهم ماه مهر در سال اوستايی انتقال داده شده است. اين پذيرش مصالحه آميز نيز، در جمع پاره ای از باورهای بومی و الهه ها در دين زردشتی صورت گرفته است. چون اين جشن، از پذيرش همگانی در بين مردم برخوردار بوده و نيز بدليل استقرار كامل مهرآيينی در ميان جامعه، حذف آن به آسانی مقدور نبود1.

ابوريحان بيرونی مي نويسد: «... در محاسبه ی كبيسه اهمال صورت گرفته و مهرگان از آغاز مهر به شانزدهم ماه ، منتقل گرديده است». اين تاريخ نويس ايرانی در كتاب «آثارالباقيه» نيز درباره ی مهرگان می نويسد: «پادشاهان ساسانی در اين جشن تاجی به شكل خورشيد كه در آن دايره ای مانند چرخ نصب بود، برسر مي گذاشتند». يكی از سنتهای اين جشن كه تا چندين سال پيش نيز در بين زردشتيان رواج داشت، رسم قربانی كردن گوسفند بود. اين رسم نيز از رسوم معمول مهرپرستان برجای مانده بود و با وجود مخالفت زردشت، در بين مردم ريشه دوانيده بود، ولي در پنجاه سال پيش، موبدان طی اعلاميه ای اجرای آن را تقبيح و قدغن كردند.

جشن مهرگان، يک جشن ميترايی باستانی است كه پيش از زردشت و هخامنشيان در ايران برگزار می شده است. برخی از ﭘﮋوهندگان، مهرگان را جشن کشاورزان و روستاییان می دانند.

آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان

نارنج و نار و ارغوان، آورد، از هر ناحیه

منوچهری

اينكه جشن مهرگان، به نقل از برخی روايات يونانی (هرودوت)، با جشن مغوفونيا (مغ كشان)، يعنی با زمان فرونشاندن فتنه ی برديای دروغی توسط داريوش يكی می باشد، نادرست است. انتقام گيری مردم از مغ های شورشی، پس از پيروزی داريوش بر گئوماتا، روايتی تاريخی است كه برخی از روايتگران، تاريخ آن را نيز روز ٢١ مهرماه نوشته اند، ولی يكی پنداشتن اين دو جشن، درست نيست. چون، جشن مهرگان از زمان پادشاهان كيانی و از سوی مغان ميترايی، برای بزرگداشت ايزدمهر برپا می شد. در اينجا بايد يادآور شوم كه راويان و وقايع نگاران غيرايرانی، در درست نگاری تاريخ و فرهنگ ايران، به هردليل، هيچگاه وسواسی به خرج نداده اند.

در دوران اسلامی، در آيين برگزاری جشنهای نوروز و مهرگان، در ميان ايرانيان، دگرگونی چندانی روی نداد. در دستگاه خلفای عرب و كارگزاران ايشان در عراق، گاهشماری ايرانی كه با نوروز آغاز می شد، همچنان در ديوان خراج خلفا باقی ماند. ولی به هنگام نوروز، آنچه كه آنان به دنبالش بودند، دريافت هديه ی نوروزی بود كه مانند ماليات و خراج از مردم به زور مطالبه می كردند و به همان دلیل هم بود كه منتظر نوروز بودند.

خراجگيری از نوروز و مهرگان، به دستور معاويه وارد فهرست مداخل ديوان شد. در سال نخست حكومت او، از اين بابت ده ميليون درهم وصول شد، كه بعدها اين رقم به پنجاه ميليون درهم رسيد. عايدی های خراج ـ گويا ـ به صندوق خزانه حکومتی (بيت المال) واريز می شد، ولی هديه ی نوروزی و مهرگان به خليفه و كارگزاران او تعلق می گرفت و در واقع نوعی درآمد شخصی ايشان به شمار می رفت.

مهرگان از ديد چكامه سرايان

از پس سده های پرآشوب، ايرانيان كه به آيين ها و جشنهای فرهنگی خود توجه داشتند، به هر شكل، در پنهان و آشكار به برگزاری باشكوه آنها همت می گماردند. از سده ی چهارم هجری به بعد نيز، شاعران و نويسندگان شعر و نثر پارسی به اين جشنها روشنايی انداخته و در اين باره بسيار به گفتگو پرداخته اند.

رودكی در شعر خود به جشن مهرگان چنين اشاره می كند:

ملكا جشن مهرگان آمد        جشن شاهان و خسروان آمد


فردوسی می سراید:


بکرد اندر آن کوه، آتشکده        بدو تازه شد مهرگان و سده


این گونه سخن، نشان از آن دارد که برگزاری آیین مهرگان پیشینه ای دورتر از روزگار هوشنگ، پادشاه کیانی دارد.

منوچهری دامغانی در ديوان خود می نويسد:

مهرگان آمد هان در بگشاييدش     اندر آريد و تواضع بنماييدش

خوب داريد و فراوان بستاييدش     هرزمان خدمت لختی بفزاييدش

قطران تبريزی می نويسد:

آدينه و مهرگان و ماه نو باشند خجسته هرسه بر خسرو

عنصری:

مهرگان آمد گرفته فالش از نيكی مثال


نيک روز و نيک جشن و نيک وقت ونيک فال

سنايی:

گاه آن آمد كه باد مهرگان لشكر كشد

دست او پيراهن اشجار از سر بركشد

باغها را، داغهای عبريان بر برزند

شاخها را چادر نسطوريان بر سر كشد

و سرانجام سروده ی زيبای مسعود سعد سلمان:

روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان

مهر بفزا اي نگار مهر چهر مهربان

جام را چون لاله گردان از نبيد باده رنگ

وندر آن منگر كه لاله نيست اندر بوستان

شاد و خجسته باد جشن مهرگان شما


یکشنبه، 10 مهر، 3749 دین بهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر