۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

«خوی کژدم» و خورتاکی (مسئولیت) تاریخی ما



خشایار رُخسانی

در گُزارش های امروز آمده است که:« تندیس فردوسی را اراذل و اوباش حکومتی شبانه از میدان فردوسی در تهران ربودند.» روشن است که این دُزدی حکومتی، سازمانداده شده در چهار چوب سیاست های نابودیِ فرهنگ و تاریخ ایران انجام گرفته است که حکومت اشغالگر اسلامی در آغاز روی کار آمدنش، انجام آنرا هدف خود ساخت، ولی امروز این حکومت، سیاستِ آسیب زدن به فرهنگ ایران را با شدت و بیشرمی بیمانندی دُنبال میکُند. هنگامیکه آخوندهای واپسگرا دستور به برچیدن تندیس آرش کمانگیر در رشت را دادند که کهرمان (قهرمان) اُستوره ای و نمادِ خودسالاری (استقلال) ایران است، روشن بود که آنها تنها به برچیدنِ تندیس او بَسنده نخواهند کرد و در همتازی (مسابقه) باهم برای نابودی دیگر یادگار های تاریخی ایران، پهرست سیاهی را در دست دارند. اگر روزی که حکومت اشغالگر اسلامی فرمان به نابودی تندیس آرش کمانگیر در رشت را داد، مردم ایران بی پروا (بی تفاوت) نمیبودند و در برابر این کار پلید حکومت دست به گردهمایی پَتکارشی (اعتراضی) سراسری میزدند، حکومت اسلامی گُرمَک (جرأت) نمیکرد که یک هفته پس از آن دستور به ویرانی تندیس آریوبرزن سردار میهنی ایران در شهر یاسوج را بدهد که نماد ایستادگی در برابر سپاه اسکندر گُجَستک بود؛ و همچنین امروز تندیس فردوسی در میدان فردوسی تهران سرجایش مانده بود.
به گفته-ی روزنامه-ی تارکده ای «سکولاریسم نو»: «روز چهارم جولای که همزمان با جشن تیرگان است، هم روز خودسالاری (استقلال) آمریکا و هم ایران میباشد، ولی دیدیم که  حکومت ها در این دو کشور چگونه از روز خودسالاری کشورشان یاد کردند؛» حکومت مردمی آمریکا همانند همیشه با برگُزاری جَشن های گُسترده و سراسری در آمریکا از چهارم جولای یاد کرد و آنرا گرامیداشت، ولی حکومت اشغالگر اسلامی برای گوشزد کردن به مردم ایران که آنها و کشور شان پس از گذشت چهارده سده همچنان در اشغال تازیان و تازی زادگان گرفتار هَستند، با ویران کردن تندیس آرش کمانگیر و سردار آریوبرزن، دو کَهرمان (قهرمان) خودسالاری (استقلال) این کشور، به مردم ایران دهن کجی کرد و آنها را خوار داشت. آیا اگر مردم ایران با تاریخ کشورشان آشنا میبودند، از ارزش کار اُستوره ای آرش کمانگیر و ایستادگی تاریخی آریوبرزن در برابر سپاه اسکندر گُجَستک آگاه میبودند و به آنها بها میدادند، اینگونه بی پروا و بدون واکُنش در برابر خوارداشت و نابودی تندیس کَهرمانان (قهرمانان) این کشور، گذشت میکردند؟
دُرُست است که «نیش کژدم نه ز کینه است، بکله خویِ سرشتینش این است»، ولی آیا دُشمنی «تازیانِ کژدم سرشت» با اُستوره ها و کهرمانان ایرانزمین میتواند بار خورتاکی (مسئولیت) ایرانیان میهندوست را در پاسداری از ارزش های تاریخی و میهنی این کشور در این دوران سخت بکاهد؟

چهارشنبه، 15 تیر، تیرشید، 3749 دین بهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر