۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

گرفتاری چاه کن در چاه خود



خَشایار رُخسانی

هم میهن گرامی ما آقای عیار منصور میگویند [1]:

 

«اثر اعتراضات پراکنده و موضعی ما در روزهای گذاشته و اتی چه می باشد؟و این اعتراضات بکجاباید ختم شود؟ آیا باید هربار چندین کشته و زخمی بدهیم و تعدای از هموطنان توسط این رژیم سفاک و سر کوبگر جانی زندانی و شکنجه شوند؟ بعد ما به خانه هایمان رفته و خانواده های اسیران و قربانیان را تنها بگذاریم؟ و بعد هم منتظر یک تظاهرات دیگر بمانیم ؟ ایا این کافی است ? و ما را به نتیجه دل خواه می رساند؟ ایا بهتر نیست مثل لیبی . مصر . و تونس با یک برنامه معین و با تظاهرات ممتد و اعتصابات سراسری حکومت را یکباره به زانو در اوریم؟

 

در پایین پاسخ مرا به ایشان میخوانید:

«هم میهن گرامی آقای عیار منصور

یکی از گرفتاری هایِ بسیار مِهَند (مهم) اپوزیسیون حکومت اسلامی این است که میخواهد این حکومت اشغالگر را سرنگون کُند بدون اینکه کمترین پیش بینی های نیازین و یا برنامه ای برای بُنیادگزاری یک دولت گُذرا (موقت) را انجام داده باشد که پس از سرنگونی حکومت اسلامی تُهیگی قدرت را پُر کند، از هرج و مرج پیشگیری کُند، آرامش و سامان را به کشور بازگرداند و از مرزهای کشور در برابر جدایی خواهان پاسداری کُند. کاری که هم اکنون اپوزیسیون حکومت اسلامی انجام میدهد همانند کار آن چاه کنی است که به اندازه ای سرگرم کار کندن چاه است که نمیداند دارد با اینکار، خودش را در یک دامی گرفتار میسازد. نگرانی شما از گردهمایی و راهپیمایی های بی هدف بسیار بجا است. با آنکه هزاران جوان آزادیخواه آماده-ی جانفشانی برای دستیافتن به آزادی هَستند، ولی با اینهمه آنها تنها برای این به خیابان ها میروند تا ناخُرسندی شان را از حکومت اسلامی نشان دهند و نه برای سرنگونی حکومت اسلامی. ولی حکومت اسلامی جوانان بسیجی را که شستشوی مغزی داده است تنها با هدف کشتن جوانان آزادیخواه به خیابان ها میفرستد. اگر هدف از گردهمایی های خیابانی نشان دادن بیزاری مردم از حکومت اسلامی است تا «شایستگی» این حکومت اشغالگر برای نمایندگی کردن از مردم ایران زیر پرسش برود، هم حکومت اسلامی از این نهاده (موضوع) آگاه است و هم همگی کشورهای جهان، پس دیگر هیچ فرنودی (دلیلی) نیست که برای آنچه که اشکار است جوانان با رفتن به خیابان ها دوباره خون و جانشان را بدهند و هربار شمار فراوانی از آنها زندانی و زیر شکنجه کشته شوند. و جای افسوس نیز اینجاست که این جنبش به اندازه ای بی در و پیکر و بی سازمان است که با آنکه دوسال از هستی آن میگذرد باز یک وبگاهی در تارکده (اینترنت) برای گردآوری نام دستگیرشدگان و کُرپانیانی (قربانیانی) که در گردهمایی هایِ تازه دستگیر میشوند، راه اندازه نشده است.

از دیدگاه من هم اکنون مبارزه-ی جنبش با حکومت اسلامی به یک بن بست رسیده است. راه شکستن ای بن بست دگرگون کردن شیوه-ی مبارزه است. یا باید جنبش راه نافرمانی شهریگری (مدنی) را برای مبارزه با حکومت اسلامی برگُزیند همانند سازماندهی ایستکاری ها (اعتصاب ها) و خودداری از پرداخت مالیات ها که یک راه دراز مدت ولی کم هزینه با کارایی فراوان برای از کار انداختن چرخ ترازداریک (اقتصادی) دولت کودتاست. و یا اگر جنبش میخواهد بدنبال یک راهکار کوتاه مدت برای سرنگونی حکومت اسلامی برود، باید که جنبش پیش از هزینه کردن نیروی خود بر گردهمایی های میلیونی و درگیری های خیابانی، در اندیشه-ی بُنیادگزاری یک دولت گُذرا باشد؛ یک دولت گذرا که همگی آزادیخواهان را در سازمان های مردمسالار و گیتیگرا (سکولار) نمایندگی کُند، میتواند تُهیگی قدرت را پس از حکومت اسلامی پر کرده و از هرج و مرج پیشگیری کند. یک فراخون از سوی چنین دولتی میتواند میلیون ها ایرانی آزاده را بدون نگرانی از آینده و آشفتگی در کشور و با هدف سرنگونی حکومت اسلامی روانه-ی خیابان ها سازد. بازه (فاصله-ی) زمانی میان بُنیادگزاری چنین دولت گذرایی و سرنگونی حکومت اسلامی بسیار کوتاه خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر