۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

باران ان و وَرچ (معجزه-ی) آیت الشیطان مصباح یزدی




خشایار رُخسانی

پیشگفتار:

آیت الشیطان مصباح يزدي: فتنه گران بترسند از روزي كه روحانيون مجبور شوند از قدرت ماورا الطبيعه خود استفاده كنند.



سرآغاز:
آیت الشیطان مصباح یزدی آزادیخواهان را پَتِستیده است (تهدید کرده است) که دست از سر کچلش بردارند و او را ناگُزیر نکُنند که به واپسین جنگ ابزار خودش که «کُمک های آسمانی» است، دست بیاویزد. انگار که این مَردَک مصباح یزدی به دروغ های خودش همانند افسانه-ی «عام الفیل» باور کرده باشد که برای سال ها با چنین افسانه هایِ بی پایه مردم ساده دل پایِ منبرش را فریب و شُستشوی مغزی میداده است. اکنون او باور کرده است که شاید «حکمتی» هم در این دروغ ها باشد و آخوندها نیز از «ظریفیت های معطل مانده-یِ» آسمانی و توانایی های فراهنجاری (ماورای طبیعی) برخوردارند، ولی خودشان نمیدانند؛ و شاید که در واپسین دم همانند افسانه-ی «عام الفیل» آخوندها بتوانند از «فواید» این وُرچ ها (معجزه ها) بهره مند شوند. و در این پیوند در واپسین دم لشکری از پرندگان با سنگ هایی در نوک شان برای نجات جان آخوندها و بویژه مصباح یزدی به آسمان برکَشَند. ولی من بیگمان هَستم که اگر لشکر پرندگان به هوا برخیزند بجای بار کردن سنگ با نوک هایشان برای آسیب زدن به آزادیخواهان، آنها با شکم های پُر به آسمان خواهند پرید، و آنهم تنها با یک هدف: برای باریدن ان بر سر و کله-یِ مصباح یزدی و همپالگی هایش.

فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر