۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

جنبش سبز و چگونگی پشتیبانی از خیزش مصر و جهان عرب


کوشا فرزانه نهاوندی

چکیده:

به شَوَندِ مِهَندی (علت اهمیتی) که کشور مصر در جهان عرب دارد، سرنوشت جنش آزادیخواهی مردم مصر میتواند نقش بزرگی بر جنبش آزادیخواهی مردم ایران و دیگر کشورهای عرب داشته باشد، به این چم (معنی) که اگر جُنبش مردم مصر زمینه ساز یک ساختار مردمسالار در این کشور گردد، جنبش آزادیخواهی مردم ایران و دیگر کشورهای عرب نیز از آن سود خواهند بُرد ولی اگر به چاه بُنیادگرایان اسلامی اخوان المسلمین گرفتار آید، کُمک بزرگی به گُسترش اندیشه ها بُنیادگرایانه-ی حکومت اشغالگر اسلامی و طالبان در خاورمیانه خواهد بود، از اینرو بهتر است که جُنبش سبز ایران پیشگام پُشتیبانی از جُنبش مردم مصر شود و با برپایی تماس با کُنشگران جنبش مصر و گذاشتن آزمون های خودش در دسترس آنها راهبندان به کژراه رفتن جنبش مردم مصر بدست بُنیادگرایان اسلامی اخوان المسلمین گردد و همزمان از چنگ اندازی حکومت اسلامی بر جُنبش آزادیخواهی مردم مصر پیشگیری کُند.

سرآغاز:

جنبش مردمی شمال آفریقا و جهان عرب انگار که برپاد(بر خلاف) پیشبینی ها آهنگ ایستادن ندارد. [1] جنبش مردم عرب که از تونس آغاز شده بود مرزهای مصر، اردن و یمن را یکی یکی درنوردیده است که در این میان رخدادهای مصر نه تنها توفنده تر از اردن و یمن می باشد که جایگاه مصر می تواند به تکان همه جهان عرب بیانجامد چرا که به گفته بسیاری از آناکاوها و تحلیلگران وضعیت مصر، این کشور سر جهان عرب است و هر رخدادی در آن از مهندی(اهمیتی) بنیادین برخوردار است. به شوندی(دلیلی) که گفته خواهد شد رخدادهای مصر و دیگر کشورهای عرب شاید پس از اسرائیل برای هیچ کشوری چون کشور ما مهند(مهم) نباشد. پیامدها و سوگیریهای این رخداد برای آینده ما مهند است چراکه از یکسو می تواند همراه و متحدی بنیادگرا برای حکومت ایران و یا از سوی دیگر همراهی دموکرات و آزادمنش برای جنبش سبز بیافریند. با این همه و با همه مهندی این رخدادها، پویندگان و سران سبز موضعی آشکار و درخور در برابر آن ننمایانده اند!
اینجا این پرسش پیش می آید که جنبش سبز در برابر این رخداد اثرگذار چه واکنشی نشان دهد؟ سران و توده های هوادار جنبش چه کنند که از یک سو به سود جنبش در درون و نیز به سود بخش آزادمنش دموکرات جنبش مردم عرب در بیرون باشد؟ آیا تنها گزارشدهی در تارنماهای ایرانی بسنده است؟ یا اینکه راهی دیگر و شیوه ای دگرسان نیاز است؟
واکنش سران و پویندگان جنبش چگونه باشد. برای پاسخ بدین پرسش بررسی موشکافانه تر وضعیت مصر راهگشاست: بر پایه گفته بسیاری آگاهان، کشور مصر، برپاد(بر خلاف) تونس، تا اندازه بسیاری آماده بنیادگرایی است و اینجاست که جنبش سبز ایران می تواند با آفرینش پیوند و تماس، در سطحهای گوناگون، مردم و رهبران پادگرایان(مخالفان) مصر را از سراب خطرناک بنیادگرایی آگاه تر سازد. این وظیفه ای است که نه تنها بر دوش سران سبز که بر دوش همه کوشندگان سبز و ایرانی هادر سراسر جهان است تا به یاری عربها به ویژه مصریان برویم. تاکنون پویندگان سبز همه کوشش خود را در آگاهسازی غربیان نسبت به رخدادهای ایران صرف کرده و از سوی دیگر بنیادگرایان ایران همه کوشش خود را در همراه سازی مسلمانان جهان با خود نموده اند! شوربختانه شعارهای پاد آمریکایی-اسرائیلی احمدی نژادی ،چه بخواهیم چه نخواهیم، بسیاری را در جهان سوم ، به ویژه بسیاری از عربها را، با خود همراه کرده است. زمان آن رسیده است که پویندگان سبز با یک تیر دو نشان بزنند: با پشتیبانی از جنبش جهان عرب همبستگی خود را با ایشان نشان دهند و نیز بکوشند ایشان را به ویرانگری های بنیادگرایی آشنا سازند. نباید بگذاریم حکومت ایران و احمد خاتمی های بنیادگرا تنها پشتیبانهای ایرانی جنبش مردم عرب باشند. همه ما می توانیم با گفتگو—حتی گفتگو با تک تک عربها و مسلمانانی که می شناسیم—نگرشمان را به ایشان برسانیم تا شاید کمکی در مهار بنیادگرایی باشد. بدین شیوه هم خطر بنیادگرایی را در جهان می کاهیم و هم بنیادگرایان ایرانی را از همراهان و متحدان امروز و آینده محروم می سازیم.
در اینجا بازگویی واکاوی های( تحلیل) یکی از نامی ترین فیلسوفان پسااستعماری درباره بنیادگرایی و مسلمانان شایسته می نماید: آکیل بیلگرامی فیلسوف مسلمان زاده هندی دانشگاه کلمبیای آمریکا در نوشتاری به نام "برخورد درون شهرمندی ها(تمدنها)"[2] نکته ای موشکافانه درباره جهان اسلام نشانمان می دهد. بر گفته او، بیشوند(اکثریت) مسلمانان برپاد(بر خلاف) آنچه نمود دارد برپاد بنیادگرایی( یا به گفته او مطلق گرایی) اند اما شوربختانه این تنها سر و صدای بنیادگرایان است که گوشها را می خراشد! به گفته وی، بیشوند(اکثریت) مسلمانان که میانه رو نیز هستندخاموشند. به شوند( دلیل) یادشده، اسلام و بنیادگرایی یکی دیده می شوند. وی آوندهایی(دلیلهایی) چون ترس بیشوند مسلمانان از غرب و ترازهای(معیارهای) دوگانه غرب در پشتیبانی از اسرائیل و حقوق بشر و...را از سازگرهای(عاملهای) این رویه می داند. وی خواهان ایجاد پرگه ای(عرصه ای) برای رسا کردن صدای مسلمانان میانه رو و دموکرات در برابر بنیادگرایان است. به نگر می رسد زمان آن رسیده است که جنبش سبز ایران با پشتیبانی و هشدار همزمان به کوشندگان سیاسی عرب، صدای خاموش توده های میانه رو را به جای سر و صدای گوشخراش بنیادگرایان بنشاند.
سران جنبش سبز می توانند در بیانیه های خود مردم عرب را هم از آفتهای بنیادگرایی آگاه سازند و هم همراهی و پشتیبانی خود را از ایشان آشکار کنند. بدین سان افزون بر وظیفه ای حقوق بشری شاید که در آینده ایشان نیز یاریگر ما شوند. در بیانیه های سران جنبش می توان با سنجش و نقد رفتارهای حاکمان کشورمان بر همسانی وضعیت خودکامگی ایشان و حاکمان عرب پای فشاری کرد و از آینده بیمشان داد. بدین شیوه همراهان ما در جهان عرب نه حاکمان بدکنش و فاسد که توده های رنجبر و دموکرات خواهند بود. در این بیانیه ها می توان با انگشت نهادن بر توان مردمی سبز، نیروی مردم سبز را به خودشان یادآوری کرد تا اندک ناامیدشدنگان سبز نیز برای روز واپسین آماده شوند و کوشندگان بر کنش آگاهسازی مردممان بیفزایند. پویندگان سبز برپاد سران و بزرگان می توانند هشدارهای خود برای حاکمان سرزمینمان را روشنتر از سران بیان کنند تا بر امیدها افزوده شود. نیازی نیست که سران سبز در وضعیت اکنونی آشکارا حاکمان را به سرنگونی تهدید کنند. شاید تنها بسنده است که هشدارشان دهند که سرنوشت خودکامگان در سراسر جهان یکی است. در این کنش سبز ، اگر بتوانیم اندکی از پشتیبانی ساده دلان جهان عرب از احمدی نژاد بکاهیم تا اندازه بسیاری از خودباوری رژیم کاسته و سرمایه گذاریهایش بر باد خواهد رفت. باید بکوشیم در بیانیه های پشتیبانی از مردم عرب بدانان نشان دهیم که برپاد آنچه به دید می رسد بنیادگرایی زیانش نخست نه برای غرب و..که برای خود مردم کشورهایی چون مصر و ایران است[3].
شایسته است که کنش خود را نه تنها در تارنماهای پارسی که به زبانهای پارسی، عربی، فرانسه[4] و انگلیسی به گونه گسترده پخش کنیم. ایرانیان زینده(ساکن)در کشورهای غربی بد نیست در راهپیمایی های احتمالی عربها در پشتیبانی از جنبش مردم عرب همراهی کنند و با ایشان رودررو سخن گویند. آناکاوهای سیاسی ایرانی چیره و مسلط بر زبانهایی چون عربی، فرانسه یا انگلیسی بد نیست بکوشند در برنامه های تلویزیونی شبکه هایی چون الجزیره حاضر شوند و دیدگاه های خود را زنده برای مردم عرب بگویند. هم پشتیبانی و همراهی کنند و همزمان خطر بنیادگرایی را آشکارا برایشان فریاد کنند.

شاید سران سبز نیز بد نباشد با درخواست راهپیمایی در پشتیبانی از جنبش مردم عرب، خودکامگان کشورمان را در منگنه و دوراهی بگذارند چراکه با ندادن مجوز برپایی راهپیمایی سبز از اعتبار حکومت بنیادگرایمان در میان مردم عرب کاسته خواهد شد و این کنشی زیانبار برای سرمایه گذاریهای حکومتمان است.

یاداشت ها:

[1] برخی بر این باور بودند که به سازگر(علت) نیاز غرب و اسرائیل به حکومت مبارک، غرب چشم خود را بر سرکوب و پایمالی حقوق بشر خواهد بست و بدین گونه حکومت مصر خواهد توانست جنبش پادگرایی(مخالفان) را سرکوب کند. اما انگار اینترنت و....حکومتها را یکی پس از دیگری بی سپر و بی دفاع و می کند.

[2] The clash within civilization

[3] می توان نشان داد که چگونه اسرائیل و بنیادگرایی اسلامی در پیوند با یکدیگر در نابودی سرمایه های ایرانیان و عربها اثرگذارند.

[4] زبان دوم بسیاری از کشورهای عربی فرانسوی است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر